اخبار و مقالات انجمن

نرخ دلار تا کجا بالا می رود؟

نرخ دلار تا كجا بالا می رود؟
فهرست مطالب

در روزهایی که نرخ ارز دوباره در دالان صعودی قرار گرفته و به محدوده ۵۶هزار تومان رسیده است، بحثی در محافل اقتصادی در خصوص«ایجاد ثبات» یا «رها‌سازی» نرخ ارز درگرفته که لازم است درباره ابعاد گوناگون آن روشنگری شود.

به‌طور کلی نرخ ارز یک متغیر معلول بوده و مانند تب است. مجموعه‌ای رخدادها و فعل و انفعالات در درون بدن انسان رخ می‌دهد که باعث ایجاد تب می‌شود. برای کنترل تب هم باید عامل یا ریشه ایجاد تب را از بین برد.

ایراد کار برخی اقتصاددان‌ها آن است که تصور می‌کنند نرخ ارز را با دستور و بخشنامه می‌توان کنترل کرد.

همانطور که نمی‌توان به صورت تصنعی، تب را کنترل کرد، کنترل نرخ ارز هم با بخشنامه ممکن نیست. بلکه باید ریشه اصلی و عامل عفونت که در بدن تب ایجاد کرده را از میان برد.

در مورد نرخ ارز هم همین وضعیت حاکم است. برخی تحلیلگران و سیاست‌گذاران تصور می‌کنند نرخ ارز را به هر طریقی می‌توان کنترل کرد. اما گزاره‌ای با عنوان کنترل نرخ ارز وجود ندارد.

اساسا نظام ارزی کشور، نظام ارزی شناور و مدیریت شده است. هدف از نظام ارزی شناور و مدیریت شده آن است که نرخ ارز در بازار تعیین شود اما بانک مرکزی از کانال‌هایی بتواند این مساله و ضرورت را مدیریت کند.

یعنی در شرایطی بتواند مداخله کرده و در کانالی آن را مدیریت کند. بنابراین وقتی می‌خواهیم درباره نرخ ارز صحبت کنیم باید درباره ریشه‌ها و عوامل اثرگذار بر نرخ ارز صحبت کرد.

مهم‌ترین عوامل اثرگذار بر نوسانات ارزی موارد ذیل هستند:

۱) تجارت خارجی ایران، کسری‌های تجاری و ناترازی بخش تجاری ایران.
۲) حساب سرمایه و ناترازی حساب سرمایه در ایران.
۳) انتظارات و عوامل ایجاد‌کننده نااطمینانی در آینده اقتصاد ایران.
۴) تفاوت تورم ایران با شرکای تجاری در جهان. یعنی اختلاف نرخ تورم ایران با امریکا یا شرکای تجاری‌اش.

این گزاره‌ها عوامل اصلی ایجاد‌کننده نوسانات ارزی هستند. ممکن است مخاطبان بپرسند، مگر چه اتفاقی رخ داده که طی روزهای اخیر نرخ ارز در ایران ۵ الی ۶هزار تومان بالا رفته است؟

واقع آن است که بحث نااطمینانی‌ها در اقتصاد ایران تشدید شده است و این نااطمینانی‌ها بر نوسانات ارزی، تاثیر گذاشته است. مهم‌ترین نااطمینانی بحث انتخابات امریکا و پیامد آن بحث تشدید تحریم‌هاست.

طی هفته‌های اخیر، ترامپ در دومین ایالت امریکا هم در انتخابات درون‌حزبی پیروز شد. ترامپ در آیووا، ۵۱درصد آرا را به دست آورد. نفر دوم دیسانتیس بود که ۱۹درصد و نیکی هیلی ۱۸درصد و نفر چهارم هم ۸درصد آرا را به دست آورد.

پس از آیووا در انتخابات روز جمعه ایالت همپشایر، دیسانتیس و یک نامزد دیگر به نفع ترامپ استعفا دادند. در ادامه انتخابات همپشایر بین ترامپ و نیکی هیلی برگزار شد و برای نخستین‌بار ترامپ در این ایالت هم بر هیلی غلبه کرد.

با این اعداد و ارقام می‌توان پیش‌بینی کرد اگر اتفاق خاصی در دیوان عالی امریکا رخ ندهد و مصونیت ترامپ حفظ شود، احتمال اینکه ترامپ به نامزد اصلی جمهوری‌خواهان بدل شود، بالاست. بنابراین جدال انتخاباتی بین ترامپ یا بایدن شکل می‌گیرد.

از سوی دیگر باید توجه داشت که ترامپ در مناظره‌های اخیر خود بر تشدید تحریم‌ها علیه ایران تاکید دارد، ایران ذهنیتی نسبت به فشار بزرگ تحریم‌ها در سال ۹۷ خورشیدی دارد.

دوره‌ای که در آن راهبرد فشار بزرگ بر اقتصاد ایران آغاز شد. مهم‌ترین گزاره‌های این فشار این بود که واردات نفت ایران به زیر ۳۰۰هزار بشکه در روز رسید.

ایران یک چنین ذهنیتی از راهبرد تحریمی ترامپ دارد. همین مساله به تنهایی می‌تواند باعث افزایش انتظارات تورمی در ایران شود. ایران اخیرا در حوزه صادرات نفت خود به رکورد صادرات نفتی خود طی ۵سال اخیر رسیده است.

ایران حدود ۱,۵میلیون بشکه نفت در هر روز می‌فروشد. اما در عین حال در خاطر ایرانیان کمپین فشار بزرگ تحریمی باقی مانده است. این رخداد موتور انتظارات تورمی را در ایران روشن کرده است.

انتخابات امریکا آبان سال ۱۴۰۳ است. هر اندازه ایران به این تاریخ نزدیک شده و احتمال پیروزی ترامپ بیشتر شود، احتمال شعله‌ور شدن انتظارات تورمی در اقتصاد ایران بیشتر می‌شود.

بنابراین یکی از دلایل افزایش نرخ ازر، بحث روشن شدن موتور انتظارات تورمی در اقتصاد ایران به واسطه بحث حضور ترامپ و پیروزی او در انتخابات امریکاست.

البته این یک عامل است؛ عوامل دیگری هم وجود دارند. در سال جاری کسری تجاری غیر نفتی ایران به منهای ۱۰میلیارد دلار رسید.

یعنی اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۲ دارای کسری تجاری غیرنفتی به میزان ۱۰میلیارد دلار شد. حتی مشخص شد امکان استفاده از منابع ارزی ایران در قطر وجود ندارد.

در واقع کسری تجاری غیر نفتی هم فشاری بر بازارسازهای ارزی کشور وارد می‌کند. موضوع مهم بعدی بحث خروج سرمایه از کشور است. خروج سرمایه موجب تشدید ناترازی ارزی در کشور می‌شود و فشار مضاعفی بر بازارساز ارز وارد می‌سازد.

می‌خواهم بگویم نرخ ارز (یا نرخ دلار) یک متغیر معلول است و عوامل ذکر شده در بروز آن نقش‌آفرین هستند. امکان کنترل دستوری هم وجود ندارد؛ تا زمانی که این عوامل کنترل نشده و بهبودی مشاهده نشود، امکان رشد ممکن نیست.

بین تورم و نرخ ارز هم رابطه‌ای دوسویه وجود دارد. ایران در سال ۱۴۰۳ احتمالا تورمی حدودا ۴۰درصدی را تجربه می‌کند. در حالی که تورم امریکا ۳درصد، تورم جهانی ۵درصد و تورم شرکای ایران ۴ الی ۵درصد است.

این اعداد و ارقام نشان می‌دهند، بین تورم داخل با تورم امریکا و شرکای تجاری ایران تفاوتی ۳۰ الی ۳۵درصدی وجود دارد.

هر اندازه این تفاوت بیشتر باشد، فشار افزونتری بر قیمت دلار وارد می‌شود. در کنار بحث ناترازی تجاری، ناترازی حساب سرمایه و نااطمینانی‌ها و انتظارات تورمی آینده، خود تورم هم یکی از ریشه‌های دیگر نوسان در نرخ ارز است.

بنابراین مجموعه عواملی وجود دارند که دست به دست هم می‌دهند و قیمت دلار را صعودی می‌کنند. هر اندازه این نرخ سرکوب شده یا دستکاری شود، نهایتا زمانی این فنر آزاد می‌شود. در دهه ۸۰ امکان نگه داشتن این فنر وجود داشت.

در آن دهه، ایران درآمدهای ارزی بالایی داشت و با تزریق این منابع فنر نگه داشته می‌شد. هرچند این فنر در دهه ۹۰ آزاد شد.

اما امروز درآمدهای ارزی ایران کافی نیست و بدون کنترل ریشه‌های بروز نوسانات ارزی، روند فزونی نرخ ارز، سرعت بیشتری می‌گیرد.

دیدگاه‌تان را بنویسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *